پای صحبت های دوستم نشستم.صحبت ها و درددل هایی از جنس دخترونه!داره برام از مشکلی که تازه تو زندگیش به وجود اومده میگه.زیاد منتظر این نیست که من بهش یه راه حل پیشنهاد کنم.مثل بیشتر وقت های خانمانه فقط میخواد احساس کنه کسی به حرفاش گوش میده.بی صدا بهش گوش میدم...... برام تعریف میکنه که توی لحظه های سخت به وجود اومده چه جوری یاد حرف کسی که دوسش داشته وحالا دیگه کنازش نیست اونو سر پا نگه داشته.می گفت وقتی یاد حرفش می افتم که میگفت تو دختر قوی ای هستی جون میگیرم. میون حرفاش به این فکر میکنم که چقدر قدرت یه عشق واقعی میتونه پر عظمت باشه.حتی عشقی که رفته...اما عشقی که تو همه وجودش حک شده...من برای چند لحظه یه عشق واقعی رو حس کردم!یه عشق واقعی که قدرتشو به رخ یه شنونده غریبه کشوند!!! منبع: http://www.arghavan0111.blogfa.com/
نظرات شما عزیزان:
|